یه دوست پسرم نداریم با وضع فجیع بریم بیرون همه بگن تو چرا این شکلی شدی بگم اونی که باید بپسنده پسندیده یه دوست پسر هم نداریم قاصدک ببینیم بپریم روش بگیم وای ازش خبر اورده یه دوست پسر هم نداریم از سربازی معاف باشه هر روز بهش بگیم سربازی واسه تو لازم بود خیلی لوس بار اومدی یه دوست پسر هم نداریم شارژ ایرانسل بده بهمون بگه خطت رو شارژ کن زود به خودم زنگ بزن یه دوست پسر هم نداریم هر روز بهش بگیم ای کاش رشد عقلتم مثل رشد سیبیلت بود یه دوست پسر هم نداریم همیشه حرفمون رو گوش کنه نه فقط موقعی که بهش بگیم دیگه به من زنگ نزن یه دوست پسر هم نداریم هی واسش از جذابیت آقایون کچل بگیم که آخر سر بره دونه دونه موهاشو بکنه جذاب شه یه دوست پسر هم نداریم که دیگه هی نگیم من به عشق اعتقادی ندارم یه دوست پسرم نداریم هی انگشتمونو بزنیم تو پهلوش بپره بهش بخندیم یه دوست پسرم نداریم وقتی ناراحتیم الکی از این حرفای امید دهنده بزنه مثلا همه چی ارومه و اینا یه دوست پسر هم نداریم بهش بگیم می خوام پراید بخرم بگه بقیشو من می دم ۲۰۶ بخر یه دوست پسر هم نداریم خودمونو واسش لوس کنیم بگه خبه خبه ادای احمق ها رو در نیار یه دوست پسر هم نداریم یکم شعور داشته باشه به شعورش توهین کنیم یه دوست پسر هم نداریم بهمون بگه مواظب باش از پیاده رو برو رسیدی خونه تک بزن یه دوست پسر هم نداریم وقتی عصبانی هستیم با فامیل صداش کنیم مثلا گوش کن آقای فلانی یه دوست پسر هم نداریم اس ام اس عاشقونه بفرسته به جای جواب عاشقونه گیر بدیم این اس ام اس رو کی برات فرستاده؟هاااااااااا؟؟؟؟؟ یه دوست پسر هم نداریم بدونه اس ام اس رو فقط نمی خونن بلکه جواب هم میدن یه دوست پسر هم نداریم آرزوهامونو بهش بگیم اونم الکی بگه خودم همش رو براورده می کنم یه دوست پسر هم نداریم از ترس ترور شخصیتی بخطر سیبیل هامون هر دو روز یک بار بریم آرایشگاه یه دوست پسر هم نداریم هی سفر کاری با دوستاش بره شمال یه دوست پسرم نداریم برامون آواز بخونه با صدای نکرش یه دوست پسرم نداریم که وقتی خسته میشیم کیفمون رو بگیره یه دوست پسرم نداریم هی گازش بگیریم جای دندونامون یادگاری بمونه یه دوست پسرم نداریم کوچه علی چپ رو نشناسه یه دوست پسر هم نداریم موقع انتخاب واحد بگه عصر کلاس برندار که باهم بریم بیرون یه دوست پسر هم نداریم شماره تلفنش بشه همه ی پسوردامون یه دوست پسر هم نداریم پفک بخوریم یواشکی دستامونو بمالیم به صندلی ماشینش یه دوست پسر هم نداریم خوش سلیقه باش مارو انتخاب کنه یه دوست پسر هم نداریم که تهدیدش کنیم یا دیگه نباید سیگار بکشی یا اگه میکشی منم باید بکشم یه دوست پسر هم نداریم یه هفته قبل از تولدمون غیب بشه گوشیش بشه یه هفته بعداز تولد ۲باره ظهور کنه بگه عزیزم تصادف کرده بودم یه دوست پسر هم نداریم عکس های بچگیشو ببینیم و به درگاه خدا دعا کنبم لااقل بچش این شکلی نشه یه دوست پسر هم نداریم که یکی به جز مامانمون شمرمونو حفظ باشه یه دوست پسر هم نداریم بوتیک داشته باشه هی بریم از مغازش جنس برداریم به عنوان هدیه یه دوست پسر هم نداریم وقتی با یه دختر حرف می زنه هی وشگونش بگیریم که یعنی بسه جمع کن خودتو یه دوست پسر هم نداریم وقتی تو خیابون گربه میبینیم بپریم تو بغلش بگبم وای ببخشید گربه بود یه دوست پسر هم نداریم بهش بفهمونیم خاطراتش رو واسه خودش نگه داره نگه من اینجا خاطره دارم من با این اهنگ شب هایی داشتم. ما خانوم ها حسودیم بفهمید یه دوست پسر هم نداریم که هیچ دوست معمولیشم نداریم
رها کن و به خدا بسپار. Let go and let god میگویند خدا همه جا هست و با این حال، They say that god is every where and yet همیشه فکر میکنیم از ما دور است. We always think of him as some what of a recluse خدا در درون ماست، God is within us اما ما او را جایی در بیرون خود قرار میدهیم But we place him outside and تا پرستشش کنیم. Worship him . عشق زاییده ی تنهایی است...و تنهایی نیز زاییده ی عشق است...! تنهایی به این معنا نیست که یک فرد بی کس باشد...کسی در پیرامونش نباشد...! اگر کسی پیوندی،کششی،انتظاری و نیاز پیوستگی و اتصالی در درون نداشته باشد تنها نیست! بر عکس کسی که چنین اتصالی را در درونش احساس میکند...و بعد احساس میکند که از او جدا افتاده،بریده شده و تنها مانده...در انبوه جمعیت نیز تنهاست... برای اینکه بت پرست نباشی اگر بت ها را بشکنی کافی نیست باید خوی بت پرستی را ترک گفته باشی. for all those times you stood by me for all the truth that you made me see for all the joy you brought to my life for all the wrong that you made right for every dream you made come true for all the love I found in you I'll be forever thankful baby you're the one who held me up never let me fall you're the one who saw me through through it all you were my strength when i was weak you were my voice when i couldn't speak you were my eyes when i couldn't see you gave me faith 'coz you believed I'm everything i am because you loved me you gave me wings and made my fly you touched my hand i could touch the sky i lost my faith,you gave it back to me you said no star was out of reach you stood by me and i stood tall i had your love i had it all I'm grateful for each day you gave me maybe i don't know that much but i know this much is true i was blessed because i was loved by you you were always there for me the tender wind that carried me A light in the dark shining your love into my life you've been my inspiration through the lies you were the truth My world is a better place BECAUSE OF YOU
ماهی همیشه تشنه ام در زلال لطف بیکران تو میبرد مرا به هرکجا که میل اوست موج دیدگان مهربان تو زیر بال مرغکان خنده هات زیر آفتاب داغ بوسه هات -ای زلال پاک!- جرعه..جرعه..جرعه.. میکشم تو را به کام خویش تا که پر شود تمام جان من زجان تو ای همیشه خوب! ای همیشه آشنا! هرطرف که میکنم نگاه، تا همه کرانه های دور عطر و خنده و ترانه میکند شنا درمیان بازوان تو! ماهی همیشه تشنه ام ای زلال تابناک! یک نفس اگر مرا به حال خود کنی رها ماهی تو جان سپرده روی خاک! کاش قدر همدیگرو زمانی که باهمیم بدونیم گل نیست چنین سرکش و رعنا که تویی مه نیست بدین گونه فریبا،که تویی غم برسر غم ریخته،آنجا که منم دل بر سر دل ریخته آنجا که تویی. بزرگ ترین نشانه ی بیگانگی،سردی نگاه است. ملکه ویکتوریا گفتم که به دیوار دلم رنگ نزن حیف است به شیشه ی دلم سنگ نزن مرده است دگر مشترک محترمت اینقدر به قلب خسته تک زنگ نزن! بیابانی است عشق ای دل که پیدا نیست پایانش به منزل کی رسی تا گم نگردی در بیابانش ندانم عشق را مذهب ولی هرکس که عاشق شد مسلمان کافرش میخواند و کافر مسلمانش!! این روز ها نمازم را شکسته میخوانم،چهار فرسخ دور افتاده ام از چشمانت میان جان دو انسان،چنین به هم نزدیک چقدر فاصله؟آخر چقدر فاصله ؟آه چقدر ماندن درهاله ی تبسم و شرم؟ چقدر بودن در پرده ی سکوت و نگاه؟ چقدر دوری از آفتاب آن لبخند چقدر محروم از سایه سار آن گیسو چقدر باید سرکرد بی نوازش او چقدر...؟ چقدر...؟چقدر...؟به اصطحکاک دل و سنگ گوش دادن ها به حکم مبهم تقدیر سرنهادن ها بشر چقدر به درمان عشق درمانده است؟ مگر چقدر از این عمر بی ثمر مانده است؟ مگر چه کاری خوشتر ز دوست داشتن است؟ مگر که عشق گناهی برای مرد و زن است؟ چقدر باید براین گناه تاوان داد؟ چقدر باید خاموش ماند تا جان داد؟ چقدر پرسه زدن در خیال ،با اندوه؟ چقدر صبر ؟چه صبری به سهمگینی کوه؟ چقدر سرخ شدن زیر تازیانه شوق؟ چقدر بی تو نشستن در این سکوت و ستوه؟ چقدر بی تو به دنبال خویش گردیدن؟ کویر حوصله را با تو درنوردیدن؟ میان جان دو عاشق چنین به هم نزدیک چقدر باید مشتاق ماند و ماند صبور چقدر باید نزیدیک بود و از هم دور؟؟؟ چقدر؟چقدر؟؟؟ کاش میدیدم،چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جاری است! آه،وقتی که تو،لبخند نگاهت را می تابانی بال مژگان بلندت را می خوابانی آه وقتی که تو چشمانت، آن جام لبالب از جاندارو را سوی این تشنه ی جان سوخته،میگردانی موج موسیقی عشق از دلم میگذرد روح گلرنگ شراب درتنم میگردد دست ویرانگر شوق پرپرم میکند،ای غنچه ی رنگین پرپر! من درآن لحظه،که چشم تو به من می نگرد برگ خشکیده ایمان را درپنجه باد رقص شیطانی خواهش را درآتش سبز! نور پنهانی بخشش را در چشمه مهر اهتزاز ابدیت را میبینم بیش از این،سوی نگاهت ،نتوانم نگریست اهتزاز ابدیت را یارای تماشایم نیست کاش میگفتی چیست آنچه از چشم تو تا عمق وجودم جرای است. برنگه سرد من به گرمی خورشید می نگرد هرزمان دوچشم سیاهت تشنه ی این چشمه ام،چه سود خدا را شبنم جان مرا نه تاب نگاهت جز گل خشکیده ای و برق نگاهی از تو دراین گوشه یادگار ندارم زان شب غمگین که از کنار تو رفتم یک نفس از دست غم قرار ندارم ای گل زیبا،بهای هستی من بود گر گل خشکیده ای زکوی تو بردم گوشه ی تنها،چه اشک ها که فشاندم وان گل خشکیده را به سینه فشردم آن گل خشکیده،شرح حال دلم بود از دل پردرد خویش باتو چه گویم؟ جز به تو از سوز عشق باکه بنالم جز زتو درمان درد از که بجویم؟ من دگر آن نیستم به خویش مخوانم من گل خشکیده ام ،به هیچ نیرزم عشق فریبم دهد که مهر ببندم مرگ نهیبم زند که عشق نورزم پای امید دلم اگرچه شکسته است دست تمنای جان همیشه دراز است تا نفسی میکشم ز سینه ی پردرد چشم خدا بین من به روی تو باز است
|
About
love love love
Archivesمرداد 1392ارديبهشت 1392 بهمن 1391 دی 1391 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 مرداد 1391 تير 1391 خرداد 1391 AuthorsLinks
سلام بانو
تبادل
لینک هوشمند
حمل ماینر از چین به ایران |